Tuesday 12 May 2009

زاد روز

در وقت زاد روز خود
اگه نبود از روی خود
در سال و ماه و روز خود
درعش و نوش و کسپ خود
پرسان نشد اصلم کجاست
مبدا کجا اخر کجاست
اینجا بچه ایم بکا ر
مردن چرا باشد سزا
نیت چه بود منظور کیست
این چرخ این گردونه چیست
امد زمانش او بسر
خواب گران از سر بدر
این کار بی معنی بود
امد و شد بی بار و بر
با بودنم در این جهان
گفتا چه کردم من عیان
از هر دو سو بیگانه ام
انجا که بودم یا روم
عمر امدست اخر کنون
کتمان بمانندم فنون
گر باشدم عمری دگر
جسمی و جانی تازه تر
خواهم که جویم راهبر
پرسم ز او از بوم و بر
جویم من ان راه و دلیل
بینم به چشم خود برین
اگه شوم از کردگار
از رمزو راز ماورا
ارزش نباشد این جهان
با ترس و بیم و ناروا
وعده نباشد کارگر
بهر بهشت و حورو بر
این عمر را کردم بسر
با وردو حیلت شد هدر
باور بدم دیندارییم
باشد جواز و حامییم
با اینهمه دوزو کلک
با انهمه حرص و تمع
کو راه جنت یا برین
بهر من پر درد و کین
خواهم که گر باشد روا
یکبار دیگر این ورا
اگه بوم از روی خود
در وقت اخر روز خود

رامین

1 comment:

  1. This comment has been removed by a blog administrator.

    ReplyDelete