Sunday 17 May 2009

کلعلی






کلعلی نامی رو که تو شهر واسه خودش مکه رفته و حاج علی شده بود جلوی خلق خدا یک هم ولایتیش راه به راه کلعلی صداش میکرد. کلعلی (حاج علی) تصمیم گرفت کله ی این دهاتی ساده رو از (حاج علی) پر کنه که دیگه همیشه فقط حاج علی صداش کنه. روزی که خرج میداد و همه ی اهله محل دوست و اشنا جمع بودن شروع کرد به داستانسرایی که بعله هر روز دوستان و اشنایان همکاران و خلاصه همه به دیدنم میان و میگن سلام حاج علی چطوری حاج علی خوش امدی حاج علی زیارت قبول حاج علی چقدر بهت میاد حاجی شدی حاج علی. بعله همین دیروز فلان حاجی دنبال من دوید و صدام زد حاج علی حاج علی من گفتم بعله اون گفت حاج علی کجا با این عجله حاج علی بیا نهار بریم منزل ما باش حاج علی و خلاصه گفت و گفت تا حسابی گوش مردرو پر کنه. بلاخره وقتی حرفاش تموم شد همولایتیش که دهدش از تعجب باز مونده بود گفت: عجب ماجرایی داشتی کلعلی

متن اصلی این ماجرارو نداشتم و از حافظه تعریفش کردم. با پوزش
رامین

No comments:

Post a Comment