چو اگه شد دلم از کار دلدار
عجب گشتم که هستم در پیش زار
همه سال و زمانم بودمش یار
نمودم من وفا و جهد بسیار
که امروز هم بدنبالش شب و روز
کنم سعی و بفکرم در تکاپوی
چرا باشد منم این میل بسیار
چرا باشم بدنبال دغلکار
من و جان صفای سادگی ها
و او با انهمه مکاره گی ها
نباشم من دگر ان ساده زار
ولیکن من نباشم هم دغلکار
گشودم من دو چشم خود بر ایشان
ولیکن من بمانم من نه ایشان
دل خود کندم از اینگونه کردار
چو اگه شد دلم از کار دلدار
رامین
No comments:
Post a Comment