Friday 17 July 2009

بهوش


گر گوش تو بهوش است
بشنو که باده نوش است
هر صحبتی بهانه است
از بهر جان مطلب
بلبل ترانه خوان است
بر شاخه ی درخت است
ایزد ندا رسان است
در هر کجا نشانه است
هر کس که حق شنیده است
از حرف ساده بوده است
در جان اگر نشین است
از پیری کلام است
انرا بجو که حق است
در لابلای حرف است
انرا فسانه گر هست
بی شک که آتشی هست
مردن بدون چون است
چه شب بود چه روز است
گر گوش تو بهوش است
بشنو که باده نوش است
رامین